ب با اجازه از اول براتون تعریف کنم
راستش من تو سال های دهم و یازدهم زیاد دانش اموز درس خوانی نبودم یا سر کلاس ها خواب بودم یا معلم ها منو بخاطر بی انضباطی از کلاس بیرون می انداختن. همین این دو سال رو گذروندم تا رسیدم به تابستون سال 97 و تازه فهمیدم چه قدر وضع درسیم خرابه منی رو که از بچگی آقای دکتر صدا می زدن حالا با این وضع ممکن بود آبیاری گیاهان دریایی قبول شم:/
خلاصه تصمیم گرفتم کمربندم رو محکم ببندم برای این مسیر سخت اماده شم
اول رفتم کلی کتاب کمک آموزشی گرفتم(یکی از اشتباهاتم هم همین بود)
بعد رفتم کلی مصاحبه کسانی مثل خودم رو خوندم و انگیزه گرفتم
بعد هم دیگه همزمان با 15 تیر شروع کردم به خوندن.اوایل خیلی برام سخت بود که به خودم فشار بیارم اما بعد با دیدن بچه ها که دیدم اون ها هم جدی شرو ع کردن به درس خوندن عزم خودم رو جزم کردم که از اونها عقب نمونم.همینجور تابستون داشت خوب میگذشت و نتایج خوب و من هم سر خوش از پیشرفتم بیشتر درس میخوندم و همه بچه ها مونده بودن چرا یهو انقدر درس من خوب شده:)
رسیده بودم به آخرای تابستون و یه سری از بچه ها نسبت به سال های قبل افت کرده بودن یه سری ها هم خیلی بهتر شده بودن و یه دسته ی دیگی هم هیچ تغییری نکرده بودن و تازه این اول داستان پر فراز و نشیب کنکور ما بود........